در دنیای جرج آر آر مارتین شاید میشه گفت خاندان تارگرین روزگاری یکی از قدرتمندترین خاندان های قاره وستروس بود که با وجود قدرت اژدهایان هیچکس جلو دارشان نبود. 

اما قبل ازین که شاه دیوانه آخرین پادشاه تارگرین وستروس کشته شود و سرنوشت این خاندان بزرگ به همچین جایی برسد که بازماندگانشان با سرنوشتی نامعلوم راهی اسوس بشوند آنان که بودند؟ در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت اما نخست بیایم به قبل از آغاز حکومت تارگرین ها بر وستروس نگاهی بیندازیم.

  • وستروس قبل از تارگرین ها
قاره وستروس برای هزاران سال دارای هفت پادشاهی مجزا بود که در این طرف دیوار زندگی میکردند دیوار عظیمی که آنها در شمال ساخته بودند این هفت اقلیم را از آنسوی دیوار و مردمانی که به آنها وحشی میگفتند جدا کرده بود.

  • مهاجرت تارگرین ها از والریا

خاندان تارگرین از قدیمی ترین خاندان های قاره پهناور اسوس در شرق وستروس بودند و یکی از خاندان های اشراف زاده از نژاد والریای کهن که در شهر بزرگ والریا زندگی میکردند هرچند در میان چندین خاندان دیگری که در والریا بر سر قدرت رقابت میکردند تارگرین ها از نفوذ و قدرت زیادی برخوردار نبودند.

دینیس تارگرین دختر اینار تارگرین 12 سال قبل از نابودی والریا سرنوشت شوم والریا را در خواب دید و به خانواده خود درباره آن هشدار داد. از آنجا که تارگرین ها در جزیره ای به نام دراگون استون قلعه ای تابستانی داشتند اینار تمام خانواده و اژدهایان را به آنجا فرستاد و در چند سال آینده رقبایشان ازینکه اینار تارگرین از والریا میرود او را ترسو و ضعیف شمردند. اما پس از نابودی والریا این تنها تارگرین ها بودند که در دنیا اژدها داشتند!

پس از گذشت یک قرن تارگرین ها کنترل دریای باریک و سواحل بلک واتر راش را در کنترل خود گرفته بودند اما همچنان به زندگی صلح آمیز در کنار این هفت پادشاهی ادامه میدادند و هر از چند گاهی شاهد جنگ های این حاکمان وستروس بودند. تا اینکه اگان تارگرین اول چشم بر جهان گشود!


    • اِگان تارگرین اول | اِگان فاتح

    اگان فاتح در دراگون استون از مادر و پدری با خون تارگرین به دنیا آمد و سال های نخست زندگی اش را صرف تعلیم و آموزش و اژدهاسواری نمود و قبل از شروع نبرد خودش برای فتح هفت پادشاهی در چندین جنگ همراه اژدهای خود بالریون رعب سیاه شرکت کرد. روزی آرگیلاک متکبر پادشاه سرزمین های طوفان و استورمزاند دختر خود را به اگان پیشنهاد کرد همراه با میراث او یعنی بیشتر سرزمین های طوفان که با ازدواج با دخترش به اگان میرسید اما اگان این پیشنهاد میبایست رد میکرد چون بر اساس رسوم خانوادگی او باید برای خالص ماندن خون خاندان با یکی از خواهرانش ازدواج میکرد در صورتی که اگان هر دو خواهرش را انتخاب کرد و برای اینکه پادشاه طوفان دلخور نشود اوریس بارتیون برادر ناتنی و دوست صمیمی خود را که جنگجویی بسیار قابلی بود را پیشنهاد داد به آرگیلاک که همین خشم پادشاه را برانگیخت.
    روزی که ساخت میز جنگ مشهور اگان با نقشه کامل وستروس به عنوان یک کشور و بدون مرزبندی های هفت قلمرو تمام شد طوفانی از کلاغ های خبرچین به سراسر وستروس فرستاده شدند تا پیام واضح اگان تارگرین را به گوش حاکمان و مردم هفت پادشاهی برسانند:
    از این روز به بعد فقط یک پادشاه در وستروس خواهد بود.
     اگان پرچم داران خودش را جمع کرد و همراه با خواهرانش سوار بر سه اژدها بالریون مخوف و همچنین ویگار و مراکسس که به ترتیب مال ویسنیا و رینیس بودند پا به خلیج بلک واتر راش گذاشت و جایی دستور ساخت قلعه ای را داد که هم اکنون به اسم کینگزلندینگ یا بارانداز پادشاه میشناسیم.
    در طی دو سال آینده اگان فاتح با چندین خاندان دیگر وستروس جنگید و تمام وستروس را (به جز دورن) یکپارچه کرد و آن هایی که جنگیدند خاندان بیشترشان به انقراض رسید و سرزمین های آنها به متحدان اگان رسید و آن هایی که از جنگ امتناع کرده و تاج و شمشیر هایشان را به اگان فاتح تقدیم کردند و در مقابل او زانو زدند توانستند سرزمین و دارایی هایشان را حفظ نمایند.
    خود اگان تارگرین هم دیگر برای سکونت به دراگون استون بازنگشت و شهر تازه ای که ساخته بود را بارانداز پادشاه نامید و بار نخست در آنجا تاج گذاری کرده بود اما پس از پیروزی بر تمامی دشمنانش و اتمام جنگ در نهایت همراه با خواهرانش  به اولدتاون مرکز مذهب هفت رسید و در مقابل چشم صدها هزار نفر اهالی شهر در جشن و شادی تاج گذاری کرد و سپتون اعظم او را اِگان تارگرین نخستین با اسم او پادشاه بر حق هفت پادشاهی و تمامی وستروس نامید.